English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1800 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pull up to U با چیزی برابر شدن
tripling U سه برابر چیزی بودن
pull up with U با چیزی برابر شدن
triples U سه برابر چیزی بودن
triple U سه برابر چیزی بودن
tripled U سه برابر چیزی بودن
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
fiddled U ور رفتن به چیزی
To pinch some thing . U چیزی را کش رفتن
To go after something. U پی چیزی رفتن
to serve as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
to go up to somebody [something] U به سمت کسی [چیزی] رفتن
to go towards [British E] / toward [American E] somebody U به سمت کسی [چیزی] رفتن
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
to approach somebody [something] U به سمت کسی [چیزی] رفتن
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
enclose U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
enclosing U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
to esteem somebody or something [for something] U قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to pass by any thing U از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
euqal U برابر
equipollent U برابر
tenfold U ده برابر
identical U برابر
square U برابر
versus U در برابر
sextuple U شش برابر
homological U برابر
symmetric U برابر
double U دو برابر
eq U برابر با
three fold U سه برابر
threefold U سه برابر
tantamount U برابر
abreast U برابر
he is twice the man he was U دو برابر
sixfold U شش برابر
doubled U دو برابر
squared U برابر
vs U در برابر
ninefold U نه برابر
paripassu U برابر
bracketed U برابر
breast U برابر
equaled U برابر
breasts U برابر
squaring U برابر
equalled U برابر
as much a U دو برابر
equals U برابر
equaling U برابر
equalling U برابر
one fold U یک برابر
opposite U برابر
opposites U برابر
level with each other U برابر
two fold U دو برابر
one hundred times as many U صد برابر
equal U برابر
triples U سه برابر
for U در برابر
squares U برابر
doubled up U دو برابر
triple U سه برابر
even <adj.> U برابر
decuple U ده برابر
tripled U سه برابر
tripling U سه برابر
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
appreciate U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
appreciating U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
to regard somebody [something] as something U کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
appreciated U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
counterweights U وزنه برابر
doubled up U اندازه دو برابر
quintuple U پنج برابر
doubled up U دو برابر بزرگتر
octuple U هشت برابر
millionfold U یک میلون برابر
counterweight U وزنه برابر
money worth U برابر پول
nip and tuck U تقریبا برابر
leveller U برابر کننده
life long U برابر با یک عمر
equilateral U دو پهلو برابر
peer to each other U برابر با یکدیگر
humbled to the dust U باخاک برابر
doubled up U : دو برابر دوتا
multiple U چند برابر
quadraple U چهار برابر
prallelize U برابر کردن
doubled up U دو برابر کردن
reduplicate U دو برابر کردن
plains U صاف برابر
leveler U برابر کننده
plainest U صاف برابر
plainer U صاف برابر
doubled U اندازه دو برابر
plain U صاف برابر
level out U برابر کردن
parallelize U برابر کردن
manifold U چند برابر
doubled U دو برابر بزرگتر
mustn't U برابر است با not must
equalizers U برابر کننده
paralleling U برابر خط موازی
paralleled U برابر خط موازی
triplex U سه برابر کردن
fair play U شرایط برابر
antitheses U برابر نهاده
antithesis U برابر نهاده
anti thesis U برابر نهاد
equalizer U برابر کننده
under the same conditions U شرایطی برابر
counterbalances U نیروی برابر
dead even U دقیقا برابر
parallels U برابر خط موازی
parallelling U برابر خط موازی
parallel U برابر خط موازی
parallelled U برابر خط موازی
equals U برابر مساوی
against payment U در برابر پول
equaled U برابر مساوی
equal U برابر مساوی
EC U پیشوند برابر با ex-
equivalents U برابر مشابه
equivalent U برابر مشابه
peering U برابر بودن با
peered U برابر بودن با
peer U برابر بودن با
equaling U برابر مساوی
equalled U برابر مساوی
treble our casualties U سه برابر تلفات ما
trebly U بطور سه برابر
triple precision U با دقت سه برابر
triple precision U دقت سه برابر
triply U بطور سه برابر
equalling U برابر مساوی
water resistant U مقاوم در برابر اب
doubler U دو برابر کننده
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1She ferreted in her handbag and found nothing.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1دست بردن در چیزی - dast bordan dar chizi
1اصطلاح برای با خط یازده چی هست؟
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com